سفیرنور

  • خانه 

#دلنوشته ای درآغوش خدا درمیان هیاهوی این دنیا

17 مهر 1404 توسط سفیر نور

این دلنوشته را تقدیم می‌کنم به عشقی که بی‌انتهاست، آرامش‌بخش دل‌ها و روشنی راه‌ها—عشق خدا

🌿 دلنوشته‌ای در آغوش عشق خدا

در میان هیاهوی دنیا،  

جایی هست که دلم آرام می‌گیرد…  

نه در آغوش آدم‌ها، نه در صدای موسیقی،  

بلکه در لحظه‌ای که نام خدا را زمزمه می‌کنم.

عشق خدا،  

مثل نسیمی‌ست که بی‌دلیل می‌وزد و دل را تازه می‌کند.  

مثل نوری‌ست که حتی در تاریک‌ترین شب‌ها، راه را نشان می‌دهد.  

مثل آغوشی‌ست که همیشه باز است،  

بی‌قید، بی‌شرط، بی‌انتظار…

من گم شدم، بارها…  

اما هر بار، صدایی درونم گفت: “برگرد، من هنوز اینجا هستم."  

و این یعنی عشق…  

عشقی که نمی‌رنجد، نمی‌گذارد، نمی‌فراموشد.

خدایا…  

و چه آرامشی دارد دل،  

وقتی می‌داند خدایی هست که گفته:

> “وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ، أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ"  

> (و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو که من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت می‌کنم)  

> — سوره بقره، آیه ۱۸۶

و من، هر بار که دلم شکست،  

هر بار که زمین خوردم،  

هر بار که همه رفتند…  

تو بودی، تو ماندی، تو شنیدی.

و چه زیبا گفت مولانا:

> هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست  

ما به فلک می‌رویم، عزم تماشا کراست؟

عشق تو، ای خدا،  

نه در واژه‌ها می‌گنجد، نه در اشک‌ها،  

اما همین که دلم به تو بند است،  

یعنی هنوز امیدی هست،  

هنوز می‌شود عاشق بود،  

بی‌آنکه شکسته شد..

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

سفیرنور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس